نویسنده: غلامعلی خوشرو



 

طبقه بندی علوم و جایگاه علم مدنی نزد فارابی

مقدمه

دراین ابتدا طبقه بندی علوم از دیدگاه فارابی به نحو اختصار بیان می شود و سپس موضوع علم مدنی و بخش های آن با تفصیل بیشتری بررسی می گردد.
فارابی کتاب مستقلی در باب طبقه بندی علوم به نام احصاء العلوم تألیف کرده است.(1)
هدف وی از نگارش این کتاب را می توان در موارد زیر خلاصه نمود:
1- شمارش علوم رایج زمان و مشخص نمودن بخش ها و اجزای هر یک از آنها
2- معرفی موضوع هر علم و بررسی قلمرو و محدوده آن
3- فراهم نمودن زمینه مقایسه علوم با یکدیگر و تعیین ارتباط و نسبت آنها

1- طبقه بندی علوم

فارابی علوم را ابتدا در پنج فصل به ترتیب زیر تقسیم می کند:
فصل اول- علم زبان
فصل دوم- علم منطق
فصل سوم- علم تعالیم
فصل چهارم- علم طبیعی و الهی
فصل پنجم- علم مدنی، علم فقه، علم کلام
و سپس به ذکر موضوعات، بخش ها و اجزای هر یک از علوم به شرح زیر می پردازد:
الف- علم زبان و فروع آن، که به هفت بخش مهم تقسیم می شود و ناظر بر قواعد و اصول بنیادی زبان می باشد که نزد همه ملت ها و اقوام موجود است:
1- علم الفاظ مفرد2- علم الفاظ مرکب3- علم قوانین الفاظ مفرد4- علم قوانین الفاظ مرکب5- علم قوانین درست نوشتن6- علم قوانین درست خواندن7- علم قوانین اشعار.
ب- علم منطق، که مشتمل است بر:
1- مقولات(قوانین معقولات مفرد) 2- عبارت( قوانین سخنان بسیط)3- قیاس 4- برهان5- جدل6- سفسطه 7- خطابه8- شعر
ج- علم تعالیم(ریاضیات) که به هفت بخش به شرح زیر تقسیم می شود:
1- علم عدد2- علم هندسه3- علم مناظر4- علم نجوم- علم موسیقی6- علم اثقال 7 -علم حیل
د- علم طبیعی و علم الهی، علم طبیعی مشتمل بر هشت بخش است که به بررسی امور زیر می پردازد:
1- مبادی مشترک تمام اجسام طبیعی
2- اجسام بسیط و عناصر اجسام مرکب
3- کون وفساد اجسام طبیعی
4- مبادی اعراض و انفعالات خاص عناصر
5- اجسامی که از عناصر ترکیب یافته اند
6- معادن
7- نبات
8- حیوان
علم الهی دارای سه بخش است:
1- بحث موجودات و عوارض موجود
2- بررسی مبادی برهانها در علوم نظری و جزئی
3- بحث از موجوداتی که جسمیت ندارند و در اجسام نیستند.
ه- علم مدنی، علم فقه و علم کلام.(2) در باب این تقسیم بندی چند نکته حائز اهمیت است.
از آن جهت که زبان از لوازم مقدماتی فراگیری منطق است، فارابی در فصل بندی احصاء العلوم آن را قبل از منطق آورده و چنین استدلال می کند:
علم منطق را از آن جهت برعلوم دیگر مقدم داشته است که آن را صناعتی می داند که انسان را قادر می سازد تا حق را از باطل باز شناسد، بنابراین آگاهی بر آن لوازم اولیه و مقدماتی کار هر عالم و دانشمندی است.
گذشته از علم زبان و علم منطق که حالت عام داشته و به تعبیری وسیله و مدخل علومند، علوم دیگر را می توان به دو بخش نظری و عملی به شرح زیر تقسیم نمود.(3)
علم نظری:
الف- علم تعلیمی( ریاضی)
ب- علم طبیعی( طبیعت)
ج- علم الهی( مابعد الطبیعه)
علوم عملی:
علم مدنی فقه، کلام
هدف علوم نظری شناخت چیزهاست، همچنانکه هست و موضوع آن خارج از حیطه اختیار انسان است.
فارابی در باب علوم نظری تبعیت از ارسطو نموده که آن را به سه دسته فوق تقسیم کرده است. در این تقسیم بندی طبیعت قبل از مابعدالطبیعه آمده است و انسان را به عنوان آخرین موضوع علم طبیعی واسطه بین عالم طبیعت و مابعدالطبیعه قلمداد شده است. انسان در اثر استعداد اتصال به عقل فعال و عالم اعلی از چنین تعالی برخوردار گردیده است.
هدف علوم عملی شناخت اموری است که تحت اراده و قدرت انسان واقع می شود فارابی علم مدنی را که بخشی از آن شامل اخلاق و بخش دیگر مشتمل برعلم سیاست است، به جای تقسیم بندی حکمت عملی به سه نوع اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن قرار می دهد و سپس فقه و کلام را به آن می افزاید.
در اینجا ابتدا موضوع فقه و کلام با جمال آورده می شود و سپس علم مدنی مورد بررسی و تحقیق قرار می گیرد.
علم فقه: تشخیص حدود اموری که واضع شریعت تصریح نفرموده، در ارتباط با آنچه تصریح شده است( اجتهاد و استنباط فروع از اصول) و مشتمل بر دو بخش عقاید و افعال می باشد.
علم کلام: ملکه ای که به وسیله آن می توان از آراء و افعالی که شریعت وضع کرده، دفاع و جانبداری کرد و شامل دو بخش عقاید و افعال می باشد.
فارابی علم کلام را از آن جهت در شمار علوم عملی قرار می دهد که هدف آن حصول اطمینان در مورد صحت عقیده ای است که باید به آن عمل شود نه آنکه فقط صرف دریافت صحت عقیده و یا رأی باشد.

2- علم مدنی

علم مدنی از دیدگاه فارابی به دو بخش عمده تقسیم می شود:
بخش اول- تعریفات سعادت
تعریف سعادت و تشخیص سعادت حقیقی از سعادت پنداری مبنای تفکر فارابی را در علم مدنی تشکیل می دهد. در علم مدنی پس از مشخص شدن سعادت حقیقی از پنداری، افعال و رفتار ارادی انسان از جنبه های گوناگون مورد بررسی قرار می گیرد:
الف- طبقه بندی رفتار و اعمال ارادی: اعمال و رفتار برحسب اینکه انسان را به سعادت حقیقی نزدیک می کند و یا از آن دور می سازد به خیر و شر تقسیم می شود.
ب- منشأ رفتار و اعمال: بررسی اینکه سرچشمه و مبنای رفتار و کردار انسان چیست و از چه ملکات و خلقیاتی ناشی می شود.
ج- اهداف اعمال و رفتار: بررسی اینکه اجتماعات در اعمال و رفتار خود چه اهدافی را تعقیب می کنند و چه اموری را به عنوان غایت و مقصد منظور نظر دارند( لذت، ثروت، قدرت، سعادت حقیقی).
د- نتایج اعمال: بررسی نتایجی که در اثر رفتار و کردار انسان و اجتماع حاصل می شود و تقسیم بندی آنها برحسب وصول به سعادت حقیقی ویا رسیدن به سعادت پنداری.
مجموع مباحث فوق را می توان« اخلاق» نامید، زیرا به تعریف سعادت و تفکیک رفتار و بررسی اهداف و نتایج آن می پردازد.(4)

بخش دوم- راههای رساندن جامعه به سعادت حقیقی(سیاست)

علم مدنی پس از مشخص کردن ملکات شایسته و پسندیده به بررسی زمینه های پذیرش و شیوه حفظ و نگهداری آن در انسان می پردازد. از نظر فارابی برای ایجاد فضائل در انسان باید افعال نیک پیوسته در میان همه مردم رواج یابد و این کار جز از طریق حکومتی فاضل و لایق که مقبول مردم بوده و قادر به ترغیب آنها در انجام نیکی ها و پاسداری از فضائل باشد، امکان پذیر نیست.
برای تحقق این امر لازم است موارد زیر انجام پذیرد:
الف- شناسایی و بررسی شیوه های ایجاد زمینه مناسب جهت رواج رفتار پسندیده و سنن فاضله.
ب- تشخیص شرایط و تنظیم افعال به تناسب احوال اجتماعات
ج- ممارست و تکرار و تمرین از طریق مشاهده و تجربه
فارابی حاصل مجموعه این اعمال را«سیاست» می نامد. از دیدگاه وی حاکم عهده دار تربیت مردم در جهت رسانیدن آنها به سعادت حقیقی است؛ بنابراین لازم است علاوه بر دانش نظری و عملی از ورزیدگی و تجربه خاصی برخوردار باشد تا بتواند با ایجاد زمینه مناسب و برحسب شرایط محیطی و فرهنگی و متناسب با روحیات و حالات هر اجتماعی، رفتار و اعمال را تنظیم نماید و به مرحله اجرا گذارد. فارابی انجام صحیح و منظم این جریان را« سیاست» می نامد و چنین می گوید:
«راه ایجاد فضیلت در وجود انسان آن است که افعال و سنن فاضله پیوسته در شهرها و میان امت ها رایج و شایع باشد و همگان مشترکاً آنها را به کار نبرند... این کار امکان پذیر نیست مگر به وسیله حکومتی که در پرتو آن، این «افعال و سنن و ملکات و اخلاق» در شهرها و در میان مردم رواج یابد... و حاصل این خدمت را سیاست می گویند.»
وی سپس به ذکر لوازم و مقدمات تحقق این امر می پردازد و می گوید:
«اداره حکومت فاضله با چند چیز سامان می پذیرد، و اینکه برخی از این دانش ها نظری و برخی عملی هستند، و نیروی حاصل از تجربه بدست آمده را که بر اثر ورزیدگی بسیار در کار اداره شهرها و مردمان برای حکومت پیدا شده است بر آنها می افزاید. این نیرو عبارت است از تشخیص شرایطی که با مقایسه آنها می توان افعال و رفتار و ملکات را به تناسب هر اجتماع، یا هر شهر، یا هر ملت، و برحسب هر مال و هر روادید تنظیم کرد.»
وی مجدداً به لزوم تجربه و مشاهده در امر کشورداری تأکید می کند و چنین می گوید:
«اداره حکومت فاضله در سایه دو نیرو امکان پذیر است، یکی نیرویی که بر قوانین کلی استوار است، و دیگری نیرویی است که بر اثر تمرین زیاد، در کارهای کشورداری به دست می آید؛ یعنی نیرویی که از راه ممارست و کوشش، در پیروی از اخلاق و رفتار مردمی که در شهرهای نمونه زندگی می کنند پیدا می شود، و این ورزیدگی تنها از راه تجربه و مشاهده بسیار برای انسان ایجاد می گردد...
تجربه و ورزیدگی فرمانروا سبب می شود که حدود مشکلات را تشخیص دهد، تا به تناسب هر پیشامد و هر حالتی و در هر هنگامی با نیروی این تجربه بتواند امور مردم را سامان بخشد.»(5)
با توجه به تعریف علم مدنی و شناخت بخش ها و اجزای آن می توان گفت که بخش اول علم مدنی(تعریف سعادت) در زمره علم اخلاق (فردی و اجتماعی) قرار دارد. ولی بخش دوم آن یعنی ایجاد زمینه های مناسب برای تحقق سعادت در جامعه(سیاست) نزدیکی بسیاری با علوم اجتماعی دارد. در این بخش علم مدنی از آن جهت که باید شرایط اجتماعی و فرهنگی هر جامعه مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد و با استعانت از تجربه و مشاهده عوامل مؤثر در قوام و تحول جامعه شناخته گردد مشابهت و مناسبت بسیاری با علوم اجتماعی وجود دارد. بنابراین صرف نظر از منشأ رفتار و نتایج حاصل از آن علم سیاست در راه شناخت واقعیت فکری و اجتماعی جوامع بسیار به علوم اجتماعی کنونی نزدیک می شود.

پی نوشت ها :

1.ابونصر محمد فارابی، احصاء العلوم، ترجمه حسین خدیوجم، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، 1364.
2. برای توضیح بیشتر در این مورد می توان به کتب زیر مراجعه نمود:
1- نصر(حسین)، علم و تمدن در اسلام.
2- سجادی(محمدصادق)، طبقه بندی علوم در تمدن اسلامی.
3. رجوع شود به: احصاء العلوم، مقدمه مترجم.
4. احصاء العلوم، فصل پنجم.
5. احصاء العلوم، ص108.

منبع: خوشرو، غلامعلی؛ (1372)، شناخت انواع اجتماعات از دیدگاه فارابی و ابن خلدون، تهران: اطلاعات، چاپ دوم 1374.